پیام سپاهان - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
تفاوت براندازی امروز با برخی انقلابیهای 57 در یک نقطه آشکار است. انقلابیون سال 57 تلاش میکردند زندگی چریکی را تنها مختص به خودشان کنند، اما براندازان حرفهای امروز (که از این محل ارتزاق میکنند) میگویند: مردم به جای تفریح بجنگند تا ما براندازی کنیم. نشانه روشن آن را در مواجهه آنها با کنسرت همایون شجریان میشود دید. جایی که افراطیهای داخلی با براندازان در مسیر برگزارنشدن کنسرت در میدان آزادی گام بر میدارند.
اپوزیسیون برانداز و پروژه شرایط بحرانی
اپوزیسیون برانداز که عمدتا در خارج از ایران فعالیت میکند، از برگزاری کنسرت همایون شجریان بهعنوان فرصتی برای پیشبرد پروژه خود استفاده کرد. این جریان که سالهاست از طریق بازنمایی ایران بهعنوان کشوری در آستانه فروپاشی و انقلاب، منابع مالی و سیاسی خارجی را جذب میکند، هرگونه حرکت به سمت عادیسازی را تهدیدی مستقیم برای موجودیت خود میبیند. کنسرت، بهویژه کنسرتی با نام شجریان که بار فرهنگی و اجتماعی عمیقی در میان ایرانیان دارد، برای آنها به معنای نمایش ثبات، آرامش و زیست فرهنگی شاد در مردم ایران است. چنین تصویری، روایت همیشگی آنها از ایرانِ ملتهب و آماده شورش را مخدوش میکرد. بنابراین با تمام توان به آن حمله کردند.
حملات اپوزیسیون برانداز به این کنسرت در چند محور مشخص قابل بررسی است:
1- بازنمایی امنیتی از کنسرت: یکی از اصلیترین استراتژیهای اپوزیسیون، تبدیلکردن این رویداد فرهنگی به یک تهدید امنیتی در ذهن برخی در داخل بود. آنها با استفاده از شبکههای اجتماعی، بهویژه پلتفرمهایی مثل X، کمپینهایی را راهاندازی کردند که کنسرت را بهعنوان بستری برای تجمعات اعتراضی و اقدامات ضد حاکمیتی معرفی میکردند. این بازنمایی، نهتنها برای تحریک نهادهای داخلی طراحی شد، بلکه تلاش داشت با ایجاد ترس در میان تصمیمگیران، مجوز برگزاری کنسرت را لغو کند. پستهایی با هشتگهای هدفمند و تحلیلهای شبهامنیتی در شبکههای اجتماعی، بهویژه از سوی چهرههای شناختهشده اپوزیسیون، به این فضاسازی دامن زدند.
2- تحریک ایرانیان خارج از کشور: اپوزیسیون برانداز، که بخش عمدهای از پایگاه خود را در میان ایرانیان خارج از کشور میجوید، تلاش کرد با تحریک احساسات این گروه، کنسرت را بهعنوان نشانهای از «عادیسازی ظلم» معرفی کند. آنها با انتشار محتواهایی احساسی و گاه تحریفشده، مدعی شدند که برگزاری چنین رویدادهایی به معنای چشمپوشی از مطالبات مردم ایران و تثبیت وضعیت موجود است. این در حالی است که خود این افراد، که اغلب در کشورهای اروپایی و آمریکا زندگی مرفهی دارند، هیچ تمایلی به بازگشت به ایران و مشارکت مستقیم در هر نوع فعالیت سیاسی ندارند.
هدف آنها، نگهداشتن ایرانیان خارج از کشور در وضعیت تعلیق و استفاده از آنها بهعنوان پیادهنظام بیجیره و مواجب برای پروژهها و فاندهایی است که از نهادهای بینالمللی و کشورهای خارجی دریافت میکنند. 3- ایجاد دوقطبی در داخل ایران: اپوزیسیون با استفاده از رسانههای خود، تلاش کرد کنسرت را به موضوعی دوقطبی تبدیل کند. از یک سو، آنها با برجستهکردن مخالفتهای جریانهای تندروی داخلی، سعی کردند این رویداد را به نشانهای از تقابل میان مردم و حاکمیت بدل کنند. از سوی دیگر، با انتشار محتواهایی که کنسرت را بهعنوان ابزاری برای «تسکین» نارضایتیهای مردم معرفی میکرد، کوشیدند بخشی از جامعه را علیه برگزاری آن تحریک کنند. این دوقطبیسازی که با هدف ایجاد شکاف میان مردم و نهادهای فرهنگی انجام شد، نشاندهنده استراتژی کلاسیک اپوزیسیون برای مختلکردن هرگونه همگرایی اجتماعی است.
4- استفاده از پروپاگاندای هدفمند: بخشی از رسانهها و اکانتهای مرتبط با براندازان تلاش کردند تا این کنسرت را «نمایش حکومتی» تعریف کنند تا مردم از حضور در آن منصرف شوند. تصویر همایون شجریان با لباس نظامی سپاه در میدان آزادی که علی کریمی در صفحه خود منتشر کرد، نشانه روشن این استراتژی بود. آنها مدعی شدند که این رویداد، تلاشی از سوی حاکمیت برای پرتکردن حواس مردم از مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. این در حالی است که صدور مجوز کنسرت از سوی وزارت ارشاد، خود نشانهای از پذیرش این رویداد بهعنوان بخشی از زیست فرهنگی جامعه بود، نه تلاشی برای تقابل با مردم.
تفاوت با انقلابیون 57
برای درک بهتر رفتار اپوزیسیون امروز، بد نیست با رفتار برخی انقلابیون سال 57 مقایسه شود. انقلابیون آن دوره، با وجود فعالیت مسلحانه، تلاش میکردند مبارزه خود را از زندگی روزمره مردم جدا نگه دارند. آنها با رفتارهای چریکی، مانند فعالیتهای مخفی، سعی داشتند بدون ایجاد اختلال گسترده در زندگی تودههای مردم و حتی خانواده و نزدیکان، اهداف خود را دنبال کنند. حتی در اوج مبارزه با رژیم پهلوی، خانوادهها و زندگی روزمره مردم تا حد زیادی از فعالیتهای سیاسی آنها مصون بود. اما اپوزیسیون برانداز امروز، به شکلی آگاهانه، زندگی عادی مردم را هدف قرار داده است. آنها با ترویج ناامیدی، ایجاد فضای ملتهب و تحریک احساسات، میخواهند مردم ایران را گروگان نگه دارند و هرگونه تلاش برای بازگشت به زندگی عادی را خنثی کنند.
انگیزههای پشت پرده
چرا اپوزیسیون برانداز تا این حد بر غیرعادیسازی زندگی در ایران اصرار دارد؟ پاسخ در ساختار مالی و سیاسی این جریان نهفته است. بسیاری از چهرههای کلیدی اپوزیسیون که در خارج از ایران مستقر هستند، از فاندهای خارجی برای ادامه فعالیتهایشان بهره میبرند. این منابع مالی، تنها در صورتی جریان پیدا میکند که ایران بهعنوان کشوری در آستانه فروپاشی معرفی شود. برگزاری کنسرت، جشنهای مردمی، یا هر نشانهای از ثبات و زندگی عادی، این روایت را تضعیف میکند و به همین دلیل، مورد حمله آنها قرار میگیرد. از سوی دیگر، این جریان با نگهداشتن ایرانیان خارج از کشور در وضعیت تعلیق و جلوگیری از بازگشت آنها به زندگی عادی، از آنها بهعنوان ابزاری برای فشار به ایران استفاده میکند.
قدرت اکثریت خاموش
با وجود همه این حملات، واقعیت این است که اکثریت مردم ایران که خواستار زندگی عادی، فرهنگ و آرامش هستند، از قدرتی بینظیر برخوردارند. وقتی این اکثریت حول محور رویدادی مثل کنسرت همایون شجریان گرد هم میآیند، میتوانند هر دو جریان افراطی – چه تندروهای داخلی و چه اپوزیسیون برانداز – را کنار بزنند. این اکثریت، خواستار یک زندگی نرمال است که نه اپوزیسیون برایش دستورالعمل تعیین کند نه تندروها در داخل. در عین حال وقتی وزارت ارشاد مجوز کنسرت را صادر میکند، یعنی این رویداد را بهعنوان بخشی از فرهنگ جامعه پذیرفته و هیچ تهدیدی در آن نمیبیند. در این میان مخالفت تندروها از یک سو و تلاشهای اپوزیسیون برای بازنمایی کنسرت بهعنوان اقدامی در تضاد با حاکمیت، منجر به جابهجایی کنسرت شد تا دو سر افراطی سیاست ایران احساس پیروزی کنند.
در نهایت اینکه حملات اپوزیسیون برانداز به کنسرت همایون شجریان، بخشی از پروژه بزرگتر آنها برای غیرعادیسازی زندگی در ایران است، پروژهای که با برگزارنشدن کنسرت تکمیل شد. کنسرت، نه نماد تقابل است و نه ابزار سیاسی، بلکه نشانهای است از خواست مردم برای زندگی معمولی، موسیقی و امید. و این خواسته البته از فشار هر افراطی قویتر است و در نهایت به خواسته خودش خواهد رسید.
بازار ![]()