پیام سپاهان
اندر احوالات قبله عالم؛ عینک کثیف و قیافه نحس «چُرتی بزرگ»!
دوشنبه 24 خرداد 1400 - 09:30:39
پیام سپاهان - خراسان / چهارشنبه، 3 رجب 1306 *- امروز در ایوان‌کیف اتراق شد. هوا امروز خیلی سرد بود، باد می‌آمد. اما از دیروز کمتر بود. همه پیشخدمت‌ها بودند. ناهار آوردند. اشتها هیچ نداشتم. خیلی کسل بودم. ناهار بدی خوردم. بعد از ناهار هم کاغذ زیادی داشتیم، نشستیم به خواندن. پدرسوخته تمام نمی‌شد. خیلی کاغذ خواندم. بعد که کاغذها تمام شد، همین‌طور مات نشستم. عزیزالسلطان گفت: پیشخدمت‌ها را دعوا بیندازیم، ببینیم. دیدم بد نمی‌گوید، از بیکاری بهتر است! گفتم بیایند. امین‌خلوت و لاله و سرجوزی یک‌طرف بودند و چُرتی‌بزرگ و محمدحسن‌میرزا و جوجه یک‌طرف بودند. چُرتی‌بزرگ با عینک کثیف و رؤیت نحس و صورت سیاهش بازی می‌کرد. حالمان متغیر شد! پدرسوخته عینکش را پاک نمی‌کند، چشمش نمی‌بیند. امروز جلال‌الملک و آقامردک رفته‌بودند توی دِه حمام. حمامش گرم بوده‌است. وقتی بیرون آمده‌اند، سوار اسب شده‌بودند، یک‎دفعه جلال‌الملک از اسب افتاده بود، غش کرده بود. به قدر نیم ساعت توی ضعف بوده‌است. بعد حالش آورده‌بودند. عصر که آمد پیش من، رنگش یک جوری پریده بود، به میت شبیه بود. چشمش از حدقه بیرون زده بود. نمی‌توانست درست راه برود. آمد جابه‌جا شود، محکم خورد زمین و دستش شکست. خیلی خندیدیم؛ حالمان بهتر شد.
*15 اسفند 1267

http://www.sepahannews.ir/fa/News/283941/اندر-احوالات-قبله-عالم؛-عینک-کثیف-و-قیافه-نحس-«چُرتی-بزرگ»!
بستن   چاپ