پژوهشگر شورای آتلانتیک: اجماع اروپا و آمریکا، وزن ترازو را به ضرر ایران تغییر خواهد داد
مقالات
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست
اختلافهای بیشمار و منافع مشترک قابل توجه وضعیتی است که ایران و ایالات متحده در حال تجربه آن هستند. جو بایدن، رییسجمهور ایالات متحده در سیاست خارجی گرفتار چین و روسیه و بازگرداندن سربازان امریکایی از افغانستان و عراق به خانه است و در داخل هم با پروندههایی چون کرونا و اقتصاد نابسامان دست در گریبان است. در چنین شرایطی بازگشت به برجام به معنی پایان یافتن یکی از اختلافهای تهران و واشنگتن است و به نظر میرسد که اراده سیاسی برداشتن این گام به منظور کاستن از سطح تنش دو جانبه هم در ایران و هم در امریکا وجود دارد. در حال حاضر مذاکرات برای احیای برجام که شش دور آن در وین برگزار شده بود به حالت تعلیق درآمده و جدا از مساله انتقال قدرت در تهران، به نظر میرسد پارهای از اختلافها میان تهران و واشنگتن برای بازگشت به برجام لاینحل باقی مانده است. سینا عضدی، پژوهشگر روابط بینالملل در شورای آتلانتیک در گفتوگو با روزنامه اعتماد بر وجود اراده سیاسی در دو طرف برای احیای برجام صحه گذاشته اما تاکید میکند که فاصله گرفتن ایران و ایالات متحده از اجرای برجام، بازگشت به توافق را سخت کرده است. مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید.
به نظر میرسد مذاکرات ایران، 1+4 و ایالات متحده برای بازگشت به اجرای کامل برجام به چند دلیل که یکی از آنها درخواست ایران برای دریافت تضمین از ایالات متحده بود، متوقف شد. فکر میکنید با توجه به قوانین داخلی ایالات متحده، صدور چنین تضمینی ممکن باشد؟
دولت امریکا به دلیل شرایط قانونی که به قوانین داخلی امریکا باز میگردد، نمیتواند درباره دولتهای بعدی تضمینی بدهد. ارایه چنین تضمینی از نظر قانونی در امریکا ممکن نیست اما شاید سایر اعضای حاضر در برجام بتوانند تعهداتی درباره تداوم اجرای تعهدات خود در صورت خروج مجدد امریکا از برجام بدهند. شاید امکان تعریف و تصویب مکانیسمهای قویتری وجود داشته باشد که در سایه آن حقوق ایران تضمین شود. پیش از حصول برجام، بحث اصلی در ایالات متحده این بود که اگر ایران تعهدات خود را انجام ندهد چه باید کرد؟ لذا برجام در چنین فضایی و بر این اساس نوشته شد. کسی فکر نمیکرد در آینده رییسجمهوری در ایالات متحده روی کار بیاید که از برجام خارج شود.
طرف اروپایی یا چین و روسیه چه تضمینی میتواند بدهد که در برابر تحریمهای امریکا مقاومت کند؟
اروپا مکانیسم اینستکس را هم راهاندازی کرد اما عملا به دلیل هژمونی اقتصادی و سیستم تحریمی امریکا نتوانست آن را پیش ببرد. کمپانیهای چینی بسیاری هم به دلیل کار با ایران متحمل جریمههای سنگین شدند. طبیعتا یافتن راهکاری برای ارایه چنین تضمینی به ایران ساده نیست اما شاید بتوان تضمینهایی برای حفظ تجارت سالم با ایران مانند تضمین خرید نفت این کشور داد.
با تعلیق مذاکرات برای بازگشت به برجام، این سوال بیش از پیش مطرح است که آیا با توجه به تداوم سیاست فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران و توسعه برنامه هستهای ایران، اساسا اراده سیاسی در دو طرف برای بازگشت به برجام به شکل اولیه آن وجود دارد؟
امریکا و ایران، هر دو هم علاقه و هم اراده بازگشت به برجام را دارند. اما مهمترین مساله این است که هر دو به اندازهای از تعهدات دور شدند که به لحاظ عملی باید دید آیا بازگشت به توافق معنا دارد. به عنوان نمونه، ایران در حوزه هستهای تکنولوژیهایی به دست آورده که در زمان برجام نداشت مثلا فلز اورانیوم تکنولوژی بود که قرار بود ایران تا سال 2031 نداشته باشد اما الان به آن دست یافته است. در آنسوی میدان هم وضعیت تحریمهای امریکا به گونهای است که شرایط بازگشت به برجام را سختتر کرده است. حقیقتهایی روی زمین هستند که بازگشت به برجام را سخت میکنند اما بازگشت به برجام برای ایران منافع سیاسی و اقتصادی دارد و برای جو بایدن هم به عنوان معاون رییسجمهوری که برجام در زمان او به دست آمد احیای برجام اهمیت دارد. از سوی دیگر بایدن فکر میکند اگر ایران قصد حرکت به سمت سلاح هستهای را داشته باشد با برجام نظارت بیشتری بر برنامه ایران وجود دارد و البته از بروز یک درگیری در خاورمیانه هم جلوگیری میکند.
در دولت جدید ایالات متحده، سیاست مذاکراتی واشنگتن در قبال تهران به سیاست تروییکای اروپایی نزدیک شده است. این نزدیکی میتواند به انزوایی که امریکا در برجام در دوره دونالد ترامپ در سطح بینالمللی تجربه کرد پایان بدهد. تا چه اندازه این اجماع میتواند در چند ماه آتی به ضرر ایران باشد؟
با رفتن دونالد ترامپ و حضور جو بایدن در کاخ سفید، مواضع اروپا و امریکا نزدیکتر میشود و شکافی که آن زمان میان امریکا و اروپا ایجاد شده و ایران از آن استفاده میکرد کم و کمتر خواهد شد. این اجماع، وزن ترازو را به نفع آنها و به ضرر ایران تغییر خواهد داد.
در چند هفته اخیر شاهد خروج یا کاهش تعداد نیروهای امریکایی در افغانستان و عراق بودهایم. فکر میکنید این سیاست تا چه اندازه دوام داشته باشد؟
در 20 سال اخیر هر سه دولت اوباما، ترامپ و این روزها بایدن همه به دنبال اجرایی کردن گزینه خروج از افغانستان بودند اما با مخالفتهای بسیاری از سوی نیروهای مسلح امریکا و جامعه سیاست خارجی این کشور روبهرو شدند. هر دوی این طیفها ادعا میکردند که باید کار شروع کرده در افغانستان را تمام کنیم و پیروزی در افغانستان نزدیک است. اما این پیروزی هیچگاه حاصل نشد. اکنون دولت جو بایدن تصمیم گرفته که بالاخره روند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را تکمیل کند و ماموریت نظامی در افغانستان را به پایان برساند. هدف بزرگتر امریکا در خاورمیانه، کمترین حضور نظامی است. ایالات متحده در 20 سال گذشته وارد جنگهای بیپایانی شده که هم در آن سربازانش را از دست داده و هم هزینههای هنگفتی بر دوش امریکا گذاشته است. امریکا به دنبال این است که توجه نظامی و مالی خود را به به جای غرب به شرق آسیا معطوف کند. هرچند که هدف امریکا ایجاد یک خاورمیانه باثبات است اما این بحث هم در امریکا بسیار مطرح است که نیروهای این کشور نمیتوانند تا آخرالزمان درگیر جنگهایی باشند که تمامی ندارد. سه رییسجمهور که دیدهای متفاوتی به مسائل بینالمللی داشتند هر سه با شعار پایان دادن به این جنگها به کاخ سفید آمدند. البته استراتژی خروج هم در امریکا مخالفانی دارد و از جمله جورج بوش هفته گذشته این تصمیم را اشتباه خواند.
همزمان با آغاز روند خروج کامل نیروهای نظامی امریکایی از افغانستان، شاهد استقبال دولت امریکا از نقشآفرینی بیشتر کشورهای همسایه افغانستان در روند صلح در این کشور هستیم. این در حالی است که ایالات متحده در 20 سال گذشته همواره سیاست مقابله یا محدودسازی ایران در افغانستان یا عراق را دنبال کرده است. فکر میکنید امریکا در این مساله تغییر سیاست داده یا صرفا میتوان از تغییر تاکتیک سخن گفت؟
سیاست دولت امریکا چه در خاورمیانه و چه درباره همسایگان شرقی ایران همواره محدودسازی قدرت و نفوذ ایران بوده است. در این 20 سال، ایالات متحده همواره سعی کرد دولتی در افغانستان روی کار باشد که تضمینکننده منافع امریکا باشد نه منافع ایران. وجود یک دولت باثبات مرکزی در افغانستان هم به نفع ایران و هم امریکا بوده اما هر دو کشور فقط در این نقطه باهم موافق هستند. خواسته ایران در افغانستان حضور دولت مرکزی مقتدری است که به امریکا و دیگر نیروهای خارجی، اجازه حضور نظامی در افغانستان ندهد. خواسته ایالات متحده نیز روی کار آمدن دولتی است که حافظ منافع امریکا باشد.
کاهش حضور نظامی ایالات متحده در منطقه همزمان با مذاکرات ایران و عربستان سعودی صورت میگیرد. در دو دولت قبلی ایالات متحده، باراک اوباما از این کاهش تنش استقبال و دونالد ترامپ بر آتش این تنشها دمید. فکر میکنید نگاه دولت جو بایدن به این مذاکرات چگونه است؟
دولت بایدن از کاهش تنش میان ایران و عربستان استقبال میکند و آن را در راستای هدف تشکیل خاورمیانه با ثبات با کمترین حد تنش میداند. اگر بایدن به دنبال خارج کردن نیروهای امریکایی از منطقه باشد که هست باید مطمئن باشد که در خاورمیانه ثباتی وجود دارد. در چنین شرایطی بایدن میتواند با خیال راحتتر تمرکز امریکا را به سمت چین ببرد. این در حالی است که دونالد ترامپ از عربستان به عنوان یکی از بازوهای سیاست فشار حداکثری علیه ایران استفاده میکرد.
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/300691/