واکنش مسعود بُربُر به عذرخواهی رامبد جوان/ نویسندگان بیکار
فرهنگی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - آخرین خبر / یکم: از مهمترین تمرینها و دشواریهای هر داستاننویس، که اگر به اندازه انجام شود قاعدتا باید به عادت همیشگی او در زندگی روزمره هم بدل شده باشد، نگریستن از دریچه نگاه دیگری است. وقتی آدمی، اهالی یک صنف را بیکار خطاب کند، طبیعی است که عصبانی و ناراحت شوند، اما اگر آن صنف، نویسندگان باشند، نه. نه، نویسنده حق ناراحتی و عصبانیت ندارد. درد نویسنده برای پرکردن چاه درون و پالایش به آب زلال داستان است: نویسنده باید از هر چیز بیاموزد، ببیند، داستانی تازه بسازد. نویسنده باید (دست کم تلاش کند که) در دیدهی فرد هتاک بنشیند و بفهمد چه چیز باعث شده آن فرد درباره او و همکارانش چنین بیاندیشد (و هشدار، که شاید نگاه نامعمولی هم به شغل ما نباشد).
دوم: از دشواریهای طبیعی و ذاتی شغل نویسندگی، و از دشواریهای نویسندگی در ایران آنقدر گفتهاند که گوش همگان پر است؛ اما حواسمان باشد، واسطههای ما با نسل نویسندگان بزرگ پیش از ما، شاید از آن رو که جایگاه و کار خود را دستنیافتنی نشان بدهند، به جای آن که بر ضرورت تلاش و پشتکار و خون دل خوردن و پایمردی در راه نویسندگی تاکید کنند، مدام از استعداد ذاتی و الهام گفتند؛ گویی نویسندگان جماعتی باشند که تا پیش از ظهر (و دیرتر) میخوابند، تا بعد از ظهر از همان تختخواب به سقف خیره میشوند و عصر که بالاخره بلند شدند با دوستان به کافه میروند و در این میانهها، جایی بین دو کام حبس یا دو کام دود، الهام بر نویسنده رخ مینماید و شاهکاری ادبی از عرش اعلی بر زمین کاغذ فرود میآید. این تصویر دروغین را چه کسی باید اصلاح کند، اگر خود ما پیش از همه نکنیم؟
سوم: به مثابهی اعتراف یا هر چه، رامبد جوان و به ویژه برنامهی خندوانهاش را از آغاز دوست داشتم. نه که مخاطب ثابت برنامهاش بوده باشم، جز گاهگاهی آن هم پراکنده و این طرف آن طرف و به هوای شخصیت بامزه جنابخان حتی از قالب و چهارچوب کلی برنامه هم بیخبر بودهام؛ اما همین که در این ماتمکده، یک نفر نام خنده بر برنامهاش گذاشته، و تلاش میکند مردم را، آن هم «مردم ایران» را بهنام خطاب کند و بخنداند (بتواند یا نه بحث دیگری است)، برای من دوستداشتنی است، حتی اگر در حد لبخندی ماسیده و یکوری باشد.
چهارم: رامبد جوان، به گمانم خیلی سریع و خیلی درست، عذرخواهی کرده است. نه که روابط عمومیاش یا مسئول صفحه اینستاگرامش چیزی دم دستی نوشته باشد و با هزار اما و اگر کارش را توجیه کرده باشد؛ درست و حسابی، بیبهانه و توجیه، از نویسندگان عذرخواهی کرده است. دمتان گرم اما عذرخواهی کافی نیست آقای جوان؛ درستش این است که برگردید و ببینید در فهرست مهمانان برنامه شما نویسندگان ایرانی چه سهمی داشتهاند؟ چند کتاب از داستاننویسان ایرانی را معرفی کرده و بخشی را برای مخاطب خواندهاید؟ حالا بیایید و عذرخواهی کنید، بهعمل؛ مگر نه گفتهاید که کتابخوانید و از هر فرصتی برای معرفی کتاب استفاده میکنید؟ فرصتی به بزرگی خندوانه، این شما و این فرصت پر کردن فاصله بزرگ میان ادعا و عمل. دمتان گرم که زود و درست عذرخواهی کردید، حالا در همان ماتمکده، نخستین کسی هم باشید که عذرخواهی را به عمل نشان میدهد، بلکه هم عزیز شوید.
برگرفته از اینستاگرام مسعود بربر masoudborbor
-
يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۵:۳۲
-
۵۵ بازديد
-
-
پیام سپاهان
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/274599/