شانس بالای محسن هاشمی برای نامزدی از سوی اصلاح طلبان
مقالات
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
معادله اصلاحطلبان برای انتخاب یک گزینه نهایی در انتخابات ریاستجمهوری، حالا دیگر پیچیدهتر از گذشته شده است. مدعیان اصلاحطلب ریاستجمهوری آنقدر زیاد شدهاند که برخی محافل اصلاحطلبی از هماکنون بابت تکرار بحران چندنامزدی همچون انتخابات سال84 ، نگرانی خود را ابراز کردهاند. در این میان، یک چهره بیش از دیگران در مظان اجماع اصلاحطلبان قرار دارد؛ چهرهای که کمسروصداترین بوده اما در نوع خود میتواند در آستانه 28خرداد، غوغای زیادی به پا کند؛ محسن هاشمیرفسنجانی. علاوهبر پرداختن به محسن هاشمی، در این گزارش به این سوال پاسخ میدهیم که هدف اصلاحات از علم کردن چهرههایی مانند تاجزاده چیست. روز 12اردیبهشتماه بود که جبهه اصلاحطلبان ایران پس از هفتهها بالا و پایین و چانهزنی درباره نامزدها، بالاخره از 14چهره موردنظر خود برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری رونمایی کرد. طبق سیاهه منتشرشده، جواد ظریف از جانب 37عضو جبهه اصلاحات، اسحاق جهانگیری ازسوی 35نفر و مصطفی تاجزاده ازسوی 32نفر به جبهه اصلاحات پیشنهاد شده و در ردههای بعدی هم مسعود پزشکیان با 25پیشنهاد، محمدرضا عارف با 21، محسن هاشمی با 20، محمد شریعتمداری با 19، مصطفی کواکبیان با 15، محمد صدر با 13 و محمود صادقی با 12پیشنهاد در جمع 10نفر نخست قرار دارند.
همچنین شهیندخت مولاوردی و زهرا شجاعی که هرکدام به پیشنهاد 11عضو جبهه اصلاحات و عباس آخوندی و صادق خرازی که بهترتیب ازسوی 11 و 10 نفر از اعضای این جبهه پیشنهاد شدهاند، دیگر اعضای این فهرست 14نفره را تشکیل میدهند. با نگاهی اجمالی به این لیست 14نفره، درمییابیم که عمده افراد صرفا با هدف
خالی نبودن عریضه معرفی شدهاند و رقابت اصلی برای احراز عنوان نامزد نهایی جبهه اصلاحات، میان دو سه نفر اصلی است؛ ظریف، جهانگیری و محسن هاشمی. در این میان، یک نفر با هدفی جانبی اما در نوع خود مهم به این لیست اضافه شده است؛ مصطفی تاجزاده. پیش از بررسی سه گزینه اول(ظریف و جهانگیری و هاشمی)، از انتها شروع میکنیم و درباره این مینویسیم که تاجزاده رادیکال، با وجود مخالفان سرسخت اصلاحطلب، با چه هدفی به این لیست راه یافته است.
کشاندن اقشار مردد پای صندوقها
مصطفی تاجزاده بهدلیل اتخاذ مواضع تند علیه ساختارهای نظام، با عنوان اصلاحطلب تندرو یا رادیکال شناخته میشود. با توجه به این خصیصه، بسیاری از اصلاحطلبان بهویژه طیف عملگرا، حضور و نامزدی تاجزاده را نفی کردند و از در مخالفت با آن درآمدند. کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران، تلویحا اعلام کرد که تاجزاده میان مردم رأی ندارد و از این منظر، از شورای نگهبان خواست تا صلاحیت او را تایید کند. محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران نیز با انتقاد از نامزدی تاجزاده، این نامزدی را خلاف سیاستهای اجماعی «نهاد اجماعساز اصلاحات» دانست. بااینحال، اصلاحطلبان بهویژه طیف چپ آنها، از نامزدی تاجزاده یک هدف جانبی اما در نوع خود بزرگ و سترگ در سر داشتند؛ جذب آرای اقشار مردد که از آنها در ادبیات سیاسی با عنوان «خاکستری» یاد میشود. بخشی از جامعه ایران بهواسطه عملکرد ناامیدکننده و ضعیف دولت تحت حمایت اصلاحات یعنی دولت تدبیر و امید، از حضور در انتخابات ناامید هستند و معتقدند حضور یا عدم حضور آنها، تغییری در وضعیت موجود ایجاد نمیکند. این قشر ناامید البته تقریبا در هیچ انتخاباتی، جزء اقشار همیشه پایکار نبوده و عادت کردهاند در ساعات پایانی رأیگیری، پای صندوقها حاضر شوند. از قضا، بیشترین امید اصلاحطلبان در انتخابات، به همین گروههای مردد است تا بتوانند با طرح یک موضوع قطبی بهویژه در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، جامعه را دو شقه کرده و با این دوقطبی، اهداف سیاسی خود را پیش ببرند. به نظر میرسد که هدف اصلاحطلبان از پیش کشیدن نام تاجزاده در این انتخابات، ذوب کردن یخ ناامیدی و انفعال اقشار خاکستری باشد. به بیان دیگر، اصلاحطلبان با آگاهی نسبتبه ردصلاحیت تاجزاده، قصد دارند با بهرهبرداری از ادبیات تهاجمی او، صرفا گروههای منفعل و در نوع خود «تحریمطلب» را به حضور در انتخابات مجاب کنند. این دغدغه، مسالهای است که در قلم و زبان اصلاحطلبان نیز راه یافته است؛ برای نمونه، زهرا شجاعی، فعال اصلاحطلب و یکی از 14نامزد معرفیشده ازسوی جبهه اصلاحات ایران، روز 9اردیبهشت در یادداشتی در روزنامه «شرق»، با اشاره به کنشگری تاجزاده در کلابهاوس و تاثیر آن روی
شنیده شدن «صداهای خاموش» نوشت: «اینبار تاجزاده با سدشکنی و حضور در اتاقهای کلابهاوس، نهتنها طیف وسیعی از مردم ایران را در تمام نقاط جهان و از افکار و عقاید مختلف دور هم جمع کرده است که با پاسخگویی به سوالات آنان، چهره دیگری از یک کاندیدا در نظام جمهوری اسلامی به نمایش میگذارد که حتی مابهازای آن در دموکراتیکترین کشورها، کمتر دیده شده است.
این امر تایید میکند که راهبرد تاجزاده تکیه بر مردم است و خود را زبان گویای صداهای خاموشی میداند که تاکنون مجال طرح شبهات و سوالات خود را نیافتهاند». سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحطلب و از چهرههای نزدیک به تاجزاده هم روز 7اردیبهشت در گفتوگو با سایت «امتداد»، کاندیداتوری تاجزاده را «احیای اصلاحطلبی پیشرو» دانست و با اشاره به تاثیر این نامزدی روی جنس کنشگری و مطالبات نهاد اجماعساز اصلاحات تاکید کرد: «نامزدی تاجزاده نهاد اجماعساز را از دو جهت در تنگنا قرار میدهد؛ اول آنکه چرا به کاندیداتوری ایشان رضایت ندادهاند و دیگر آنکه چرا سقف مطالباتتان با کف مطالبات تاجزاده همخوان نیست. این امر اگر برنامه کاندیداهای اصلاحطلب را تحتالشعاع قرار دهد، کمعیاری برخی اصلاحطلبان را روی پرده نمایش بیفکند و در مجموع نهاد اجماعساز را به اتخاذ مواضع مترقی دلالت کند، بسیار مثبت است». با وجودی که شخص تاجزاده و سایر اصلاحطلبان، احراز نشدن صلاحیت او ازسوی شورای نگهبان را بسیار بعید میدانند و بنابر آنچه ذکر شد، هدف اصلی از کشاندن نام تاجزاده به میان کاندیداهای ریاستجمهوری، صرفا برانگیخته کردن اقشار ناامید در جهت حضور در عرصه انتخابات به نفع جریان اصلاحات است، باید دید این برانگیختگی قرار است معطوف به کدام نامزد اصلاحطلب باشد. از میان سه گزینهای که در ابتدای گزارش به آن اشاره کردیم، ابتدا از جواد ظریف شروع میکنیم.
مهره جذابی که سوخت
پس از کنارکشیدن سیدحسن خمینی از رقابتهای انتخاباتی1400، چشم اصلاحطلبان به طرز عجیبی محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه را گرفت. ظریف به طرز شدیدی ازسوی اصلاحطلبان مورد توجه قرار گرفته بود و جبهه اصلاحات تصور میکرد با ظریف میتواند موجسازی اجتماعی کند و از این طریق، قدرت را برای یک چهار سال دیگر در پاستور به دست آورد. شخص ظریف هم با وجودی که بارها نسبتبه بحث نامزدی برای ریاستجمهوری بیمیلیاش را نشان داده بود اما چندان بدش هم نمیآمد که شانس خود را بیازماید و در دولت بعدی، نه وزیرخارجه که سکاندار ریاستجمهوری شود. این را میشد از پست اینستاگرامی چند هفته پیش او فهمید که صراحتا اعلام کرد: «نگرانی من از رأی آوردن است». انتشار صوت مصاحبه ظریف آن هم در شبکه معاند سعودی و پیامدهای ناگوار پس از آن اما همه معادلات اصلاحطلبان را به هم ریخت. هر چند میشد از برخی اظهارنظرها فهمید که درز مصاحبه مذکور، امری آگاهانه با اهداف انتخاباتی بوده اما نتایج آن، چندان به سود جبهه اصلاحات و جریان اعتدال پیش نرفت؛ برای نمونه، عباس عبدی، فعال اصلاحطلب روز 12اردیبهشت در یادداشتی در روزنامه «اعتماد»، با اشاره به انتخاباتی بودن گفتوگوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری با ظریف، تصریح کرد: «این گفتوگو به نوعی با هدف ایجاد زمینه و تبلیغ برای حضور انتخاباتی آقای ظریف نیز بود. سخنان آقای لیلاز برای رسیدن به این هدف کاملا گویاست». بااینحال و همانطورکه گفته شد، پیامدهای این مصاحبه کاملا در جهت عکس انتظار اصلاحطلبان پیش رفت. اصلاحطلبان در روزهای ابتدایی پس از درز مصاحبه، این مصاحبه را برای افزایش محبوبیت انتخاباتی ظریف مناسب میدیدند و از این منظر، از اتفاق رخداده استقبال میکردند؛ به همین دلیل در لیست 14نفره منتشرشده از سوی جبهه اصلاحات ایران، ظریف با 37پیشنهاد از سوی اعضای این جبهه، بهعنوان نامزد اول در انتخابات ریاستجمهوری معرفی شد. بااینحال، واکنش صریح رهبر انقلاب(در روز 12اردیبهشت) و پیش از آن واکنش تند افکار عمومی علیه ظریف، اصلاحطلبان را به این نتیجه رساند که وزیر امورخارجه دیگر به درد نامزدی ریاستجمهوری نمیخورد و بهتر است جای او، روی چهرهای دیگر سرمایهگذاری کنند. اما این چهره که بود؟
سرمایهگذاری روی پوپولیسم جهانگیری
اسحاق جهانگیری در نوع خود مورد مطالعاتی خوب و در نوع خود عجیب برای اهالی سیاست است. او که هشتسال تمام در قامت «نفر دوم دولت تدبیر و امید» ظاهر شده و علیالقاعده بسیاری از کژکارکردیهای دولت بهویژه در زمینه کنترل نرخ ارز مستقیما به پای او هم نوشته میشود، مدتی است که زبان از نیام کام برکشیده و با اظهارات جنجالی، منتقدان خود را مسبب ایجاد وضعیت موجود معرفی میکند. اظهارات تهاجمی و در نوع خود پوپولیستی و عوامفریبانه معاوناول رییسجمهوری در کلابهاوس نشان داد که جهانگیری پس از درز مصاحبه ظریف، فضای غالب در جبهه اصلاحات را بهخوبی درک کرده و میخواهد با ادبیاتی رادیکالی، دل اصلاحطلبان را از ظریف به سمت خود جلب کند. او در این کار ناموفق نبود. این را میشود از تیتر «بازگشت به فنسالاری» که با عکس بزرگ از جهانگیری در صفحه اول روزنامه سازندگی کار شد، فهمید. بااینحال، سرمایهگذاری روی جهانگیری مخاطرات خاص خود را برای اصلاحطلبان خواهد داشت. جهانگیری بهواسطه عملکرد ضعیف مدیریتی در دولت، این احتمال حول او میرود که صلاحیتش ازسوی شورای نگهبان احراز نشود و حتی اگر احراز هم شود، رأی منفی او در جامعه به قدری بالاست که اصلاحطلبان را در راه رسیدن به پاستور ناکام خواهد گذاشت؛ بنابراین شاید بهتر باشد اصلاحطلبان بهجای جهانگیری، سراغ فردی را بگیرند که سابقه مدیریتی او تماس غیرمستقیمی با زندگی و معیشت مردم داشته باشد.
محسن هاشمی، سربهزیر اما مستعد برای هایوهوی
به نظر میرسد آن چهرهای که اصلاحطلبان میتوانند روی او حساب ویژهای باز کنند، محسن هاشمی است. او در میان 14نامزد معرفی شده، هم دارای سابقه مدیریتی بهتری است و هم از منظر خانوادگی به مرحوم پدرش پشت گرم است و میتواند از برند هاشمیها، برای برانگیختگی اقشار ناامید و منفعل(خاکستری) استفاده لازم را ببرد. از سوی دیگر، چنانچه گفته شد سابقه مدیریتی هاشمی به گونهای است که کمترین ارتباط مستقیم را با معیشت مردم داشته و از این منظر، نسبتبه سایر گزینهها بهویژه جهانگیری، واجد رأی منفی کمتری است. بااینحال، تا الان محسن هاشمی در میان سایر نامزدهای اصلاحطلب، کمترین ظهور و بروز انتخاباتی را داشته و تلاش کرده از دور مناسبات سیاسی را دنبال کند. آنطورکه به نظر میرسد هاشمی که هماکنون مسوولیت ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را به دوش دارد، برای اعلام نامزدی رسمی خود با اما و اگرها و تردیدهای زیادی روبهرو است. برخی شنیدهها هم حاکی از آن است که هاشمی برای حضور در عرصه، شرط و شروط دارد. درباره این شروط، کرباسچی روز 25فروردین در گفتوگو با لایو صفحه اینستاگرام سایت انصافنیوز، تاکید کرد: «آقای محسن هاشمی ظرفیت خوبی از نظر اجرایی دارند، منتها برای حضور دو شرط مطرح کرده که به نظر من معقول هم است، این دو شرط این بود که خود را بهعنوان کاندیدای منفرد و مستقل مطرح نمیکند و اصلاحطلبان بخواهند که بیاید و دوم اینکه مشکلی در بحث صلاحیت نداشته باشد». با وجود اینکه رأی منفی هاشمی چه در ساختار کلان و چه در میان مردم کم است، این را نباید از نظر دور نگاه داشت که او، مخالفانی نیز در دل جبهه اصلاحات بهویژه در میان احزاب دست چپی دارد؛ چه آنکه نام او در میان نامزدهای معرفی شده ازسوی حزب اتحادملت به نهاد اجماعساز اصلاحات، دیده نشد. بااینحال، حزب کارگزاران سازندگی در کنار جهانگیری، از حامیان اصلی هاشمی هم به حساب میآید و اگر جهانگیری به هر دلیلی مورد اجماع اصلاحات قرار نگرفت، کارگزارانی ها تمام همت خود را صرف قبولاندن هاشمی به سایر اصلاحطلبان خواهند کرد.
محسن هاشمی باید توضیح بدهد که نسبتش با تاجزاده چیست
محمدکاظم انبارلویی تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با خبرنگار «صبح نو»، با اشاره به لیست نامزدهای معرفی شده توسط نهاد اجماع ساز اصلاحات اظهار کرد: ما از سه گزینه اول این لیست یعنی ظریف و جهانگیری و تاجزاده باید بفهمیم که در اتاق فکر اصلاح طلبان چه میگذرد. به دلیل آن خودکشی دیپلماتیک که روی آقای ظریف انجام دادند، ایشان عملا کنار رفت و البته خود آقای ظریف هم بارها گفته بود که در انتخابات نامزد نمیشوم. نفر دوم یعنی آقای جهانگیری، ادامه دولت آقای روحانی است و خود اصلاح طلبان بر اساس نظرسنجیهایی که انجام داده اند، میدانند که دولت آقای روحانی نامحبوب ترین دولت پس از انقلاب است. خود اصلاح طلبان گفته اند که محبوبیت دولت آقای روحانی الان به زیر 10 درصد رسیده است. انبارلویی اضافه کرد: مردم، آقای جهانگیری را با «ارز جهانگیری» می شناسند؛ ارزی که 18 میلیارد دلار از ذخائر ارزی کشور را به باد داد و ارزش پول ملی را به یک-ششم کاهش داد و تورم 600 درصدی را ایجاد کرد. بنابراین آقای جهانگیری هم نمی تواند نامزد اصلی اصلاح طلبان باشد. انبارلویی با اشاره به نامزدی تاجزاده گفت: کیان تاجبخش، عضو وابسته به نهاد سوروس، سالها پیش آدرسی را درباره روابطش با تاجزاده داد و اعلام کرد که تاجزاده، عامل سوروس در فتنه های 78 و 88 بود. از طرف دیگر، تاجزاده اساسا قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول ندارد و حتی به صراحت گفت که ما اشتباه کردیم ولایت فقیه را وارد قانون اساسی کردیم. انبارلویی افزود: اینکه نهاد اجماع ساز اصلاحات با افتخار اعلام میکند که تاجزاده نامزد ماست، یعنی این نهاد، میل به فتنه 88 دارد. الان این سوال از اتاق فکر اصلاح طلبان تحت عنوان «نهاد اجماع ساز اصلاحات» مطرح است که آیا شما دارید به براندازی نظام فکر میکنید؟ این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: اصلاح طلبان کسانی هستند که اگر در انتخابات پیروز شوند، به سمت «خروج از حاکمیت» و اگر در انتخابات شکست بخوردند، به سمت «خروج بر حاکمیت» میروند. این نوع رفتارها نه مشکل مردم بلکه مشکل آمریکا را حل می کند.
-
پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۴:۳۱:۰۶
-
۳۳ بازديد
-
-
پیام سپاهان
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/271041/