سرمقاله حمایت/ راه حل مشکلات اقتصادی
مقالات
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - حمایت / « راه حل مشکلات اقتصادی » عنوان سرمقاله روزنامه حمایت نوشته محمد صالح جوکار است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
گلایه اخیر رهبر معظم انقلاب از مشکلات معیشتی و فشارهایی که گرانی و تورم بر مردم وارد آورده حاکی از آن است که علیرغم برخی ادعاها، این معضل همچنان باقی است و اقدام چشمگیر و در خوری برای رفع آن به عمل نیامده است. حتی اظهاراتی از طرف برخی مقامات شنیده میشود که گویا عنقریب همه تحریمها لغو شده و روزگار آسایش فرامیرسد! این در حالی است که بعضی از مسئولان فعلی زمانی که هنوز صاحبمنصب نشده بودند، در انتقاد از اوضاع گذشته تأکید میکردند که حداکثر 30 درصد از مشکلات با تحریمها مرتبط است و الباقی، ارتباط مستقیمی با سوء مدیریت دارد.
نه صرفاً به جهت تحلیلها، بلکه از منظر عملکردها نیز قطعی است که عمده گرفتاریهای اقتصادی کشور، داخلی است و کسانی که فرافکنی را در دستور کار قرار دادهاند، عمدتاً برای لاپوشانی و مخفی نگهداشتن ضعفهای خود به این سیاست روی آوردهاند. عدم نظارتها و چالشهای مدیریتی بهعنوان نمونه باعث شده اجناس و ارزاق در فروشگاهها فراوان باشد ولی قیمتها در افزایش، هر روز از یکدیگر سبقت بگیرند.
بنابراین، تکلیف ما یکبار برای همیشه باید با تحریمها مشخص و معلوم شود و از هیچ مسئولی نپذیریم که برای توجیه عملکردش، زیر سایه فشارهای خارجی پناه بگیرد. اصلاً فرض را بر این بگیریم که طرفهای غربی طبق یک نقشه راه کاملاً مشخص و مدون، تضمین بدهند که تحریمها را طی یک مدتزمان مشخص برمیدارند؛ وثیقه هم بگذارند و ضمانت اجرایی قرص محکمی نیز به ایران بدهند. با همه این قول و قرارها، چه اعتباری وجود دارد که با اندک بهانهای، دوباره به خانه اول بازنگردند و تحریم روی تحریم نگذارند؟
جدای از تحلیلهای سیاسی که بازنگری در مناسبات دیپلماتیک را در صورت وجود چنین پیشینهای ضروری میسازد، آموزههای دینی نیز بر اجتناب از مراودات پرخطر اینچنینی به جهت مراعات کیاست مؤمنانه تأکید دارد. بنابراین از منظر سیاسی نیاز داریم تا سیاستهای اقتصادی با فرض برقراری تحریمها بهپیش رود و بنا بر خنثیسازی فشارها باشد نه رفع آنها.
این بدان معنا نیست که فکری برای رفع تحریمها نکنیم. اگر اینطور بود که سیاست قطعی نظام درباره لزوم رفع تحریمها بهمنظور بازگشت ایران به تعهدات برجامی به اطلاع طرفهای غربی نمیرسید. سیاست نظام، یکسویه نیست بلکه منعطف بوده و تلفیقی از درونزایی و بروننگری است؛ یعنی همان چیزی که در سرفصل سیاستهای اقتصاد مقاومتی مورد تأکید قرارگرفته است. اما برخی فقط یک شق قضیه را در نظر دارند و گویی ایران، سرزمینی برهوت و بیآبوعلف، بدون امکانات و نیروی انسانی است و راهی جز چرخش قلم غرب و گوشه نگاه آنها وجود ندارد.
از قضا دشمن نیز طرفدار چنین نگاهی است و آن را مترقی، پیش رو و منطبق با نیازهای روز میداند. در پرتو این نگاه، اقتصاد شرطی شده و به گروگان گرفته میشود، بیکاری افزایش پیدا میکند، نرخ اجناس و ارزاق هر روز افزایش مییابد درحالیکه درآمدها در جا میزنند و درنهایت مردم به جهت شدت مشکلات معیشتی از نظام مأیوس میشوند.
بر این مبنا در مواجهه با مسائل اقتصادی، دو رویکرد قابل اعمال است. برخی راه برونرفت را عقبنشینی از اصول و خطوط قرمز میدانند و معتقدند ارزشهای انقلابی موجب بیاعتمادی جهان به ایران شده! این در حالی است که افزون بر مبانی اعتقادی، تجربه بیش از چهار دهه انقلاب نیز چنین توهمی را مردود میداند. آمریکا و چند کشور اروپایی اولاً همه جهان نیستند و ثانیاً ایران جز با آمریکا و رژیم صهیونیستی، با همه کشورها مراوده دارد اما زیر بار تحمیل شرایط ظالمانه نمیرود؛ همانگونه که هیچ کشور آزاد و مستقل دیگری هم جز این رفتار نمیکند.
رویکرد دوم اما عقلانیت را با عقبنشینی و محافظهکاری برابر نمیداند و ترکیبی از شجاعت، عزم جهادی و تدبیر را برای از پیش برداشتن مشکلات در میدان عمل بکار میبندد. برخی خود را اهل تعقل و عقلانیت میدانند اما وقتی پای اقدام و عمل به میان میآید، ملاحظهکاری دست و پای آنها را میبندد. بعضی نیز اهل عمل هستند ولی از پشتوانه نخبگانی بیبهرهاند و نمیتوانند منشاء اثر واقع شوند. ترکیب این دو خصیصه، نسخه شفابخش و الگویی است عالمانه و مجاهدانه.
نکته اینجاست که گروهی در برابر این نگاه گارد میگیرند و آن را مترادف با کار بدون برنامهریزی میدانند. علاوه بر این، شاید گمان میکنند که این توصیه، سیاسیکاری است، حال آنکه بحث مسائل معیشتی مردم مطرح است و هر حزب و جناحی که غیر از این عمل کند، جایگاه خود را در میان عموم ملت از دست میدهد. تابلو و پرچم مهم نیست، عمده، عملکرد و عیار خدمتگزاری در کنار التزام سفت و سخت به آرمانهای انقلاب است که زیر ذرهبین مردم قرار دارد.
در مقطعی، مسئولانی بودند که کارنامه درخشانی در خدمتگزاری به مردم و کم کردن فشارهای اقتصادی داشتند و موردتوجه و تحسین جامعه قرار گرفتند ولی بهتدریج از ارزشها فاصله گرفته و هر چه تباعد بیشتری به خرج دادند، به همان مقدار هم از محبوبیتشان کاسته شد. این موضوع ثابت میکند که مردم با کسی عقد اخوت نبستهاند و عیار شعارها را با مواضع اعمالی میسنجند. بنابراین، مدل سیاست ورزی که این روزها از نان شب واجبتر است، مدل جهادی و کار بیوقفه شبانهروزی، تقید بدون رودربایستی و ریاکارانه به امهات نظام و بیتوجهی به عکسالعملهای خارجی است.
و بالاخره اینکه نگاهی به قلههای انقلاب، شبیه مدل جهادی حاج قاسم که توانست جمهوری اسلامی را در مصاف با استکبار به پیروزی برساند و همچنین اعتلای کشور در عرصههای علمی و فناوریهای پیشرفته، تردیدی باقی نمیگذارد که گزینهای از این کارآمدتر پیش روی کشور وجود ندارد. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب؛ «با تنبلی، با بیحالی، کمانگیزگی، مسئله اقتصاد کشور حل نخواهد شد. کار جهادی باید انجام بگیرد، مدیریتهای جهادی باید بر مسائل اقتصادی کشور احاطه داشته باشند.» (1 فروردین 98)
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/246635/