سرمقاله اطلاعات/ تناسب
مقالات
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - اطلاعات / « تناسب » عنوان یادداشت سردبیرروزنامه اطلاعات به قلم علیرضا خانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در عرف نظام اجتماعی، حاکمیت «تناسب» بر روابط بین اعضا و اجزای جامعه به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. این تناسب هم در نظام تنبیه و هم در نظام پاداش وجود دارد و باید وجود داشته باشد. فیالمثل اگر کسی کار خوبی انجام داد، به همان «نسبت» باید پاداش بگیرد یا اگر کسی مرتکب جرمی شد به همان نسبت باید مجازات شود. برای همین حقوقدانان همیشه به «اصل تناسب جرم و مجازات» تاکید دارند. بر اساس این اصل، اگر کسی مرتکب سرقت یک آبنبات شود نباید به اندازه کسی که اختلاس کرده مجازات شود و بالعکس٫
در نظام طبیعت هم همین اصل حاکم است. هر کس بیشتر محصول بکارد بیشتر درو میکند و هر کس بیشتر کار میکند باید بیشتر بهره ببرد. در این باره میشود هزاران مثال آورد. نظام هستی بر تناسب استوار است. از منظومههای سماوی تا اقلیم و طبیعت. اگر بال عقاب به اندازه پشه باشد، نظام طبیعت درست عمل نمیکند و اگر پای قناری به اندازه پای فیل باشد، نظام طبیعت از کار میافتد. اساساً کارکرد همه موجودات زنده و همه نظام آفرینش بر اساس اصل تناسب است و برای همین هستی بر پایه عدالت بنا شده است. تناسب یعنی رعایت نسبتها و رعایت نسبتها یعنی عدالت.
نظامهای سیاسی و اقتصادی نیز بر اساس نظام عرفی و عقلی بنا میشوند. از نسبتهای بین ارکان حکومتها تا نسبتهای بین قوای سهگانه و نسبتهای بین هرم سلسله مراتبی در هر یک از قوای حاکمیتی. نسبت میان مردم و حکومت و نسبت میان حاکمیت با جهان…
در اقتصاد نیز همین اصل به تمامی حکمرانی میکند. یعنی باید حکمرانی کند. نسبت میان تولید و درآمد، نسبت میان صادرات با درآمد، نسبت میان رونق با رفاه، نسبت میان تورم با قدرت خرید، نسبت میان کار و دستمزد، نسبت میان حمایت دولتی با تاثیرگذاری در رفاه و رضایت مردم، نسبت میان فساد با بیعدالتی اقتصادی، نسبت میان دولت و اقتصاد، نسبت میان کار و معیشت، نسبت میان درآمد و هزینه و … الی آخر.
در ایران اما، اگر بخواهیم بررسی کنیم که این نسبتها چهقدر از منطق و عدالت برخوردارند، نتایج جالبی به دست میدهد. تصور کنید دولت ماهانه 45 هزار تومان به هر نفر یارانه میدهد. این مبلغ چه نسبتی با هزینههای زندگی هر ایرانی دارد. مثلاً در اوضاعی که میانگین بهای یک کیلو گوشت قرمز بیشتر از صد هزار تومان است…
یا مثلاً طبق آخرین اعلام، حداقل هزینه معیشت برای یک خانوار 3ر3 نفری ماهانه 6 میلیون و 900 هزار تومان است و حداقل دستمزد البته کمی بیشتر از 2 میلیون تومان. با این مبلغ کسی وارد یک بقالی شود، نمیتواند ارزاق یک هفته را خرید کند. میان اینها چه نسبتی برقرار است؟
قیمت یک اتومبیل معمولی معادل دستمزد 100 ماه یک کارگر است یا قیمت یک آپارتمان کوچک در شهرهای بزرگ معادل دستمزد 1000 ماه یک کارگر است در حالی که یک کارگر طی 30 سال کار قانونی فقط 360 ماه کار میکند… این اعداد و ارقام کاملاً واقعیاند اما با هیچ تناسبی سازگار نیستند.
همین هفته گذشته مجلس تصویب کرد که 70 میلیون تومان وام ازدواج بدهند به زوجها. آیا این عدد با هزینه راهاندازی یک خانواده در ایران امروز، هیچ نسبتی دارد؟ از آن جالبتر دو خبر در یک روز از تلویزیون پخش شد. یکی اینکه واکسن کرونا در ناصرخسرو به قیمت 80 میلیون تومان توسط دلالان عرضه شده است، دوم اینکه مجلس تصویب کرده که به خانوادههایی که سومین فرزندشان را به دنیا آورند وام مسکن 70 میلیون تومانی با بازپرداخت حداکثر 20 ساله پرداخت شود. مقایسه این دو خبر این نکته را به ذهن میآورد که کسی ازدواج کند و صاحب 3 فرزند شود در این زمانه چه قدر هزینه دارد و پس از این روند که چند سال به طول میانجامد معادل قیمت یک عدد واکسن کرونا وام بگیرد آن هم با اقساط 20 ساله!
اما ای کاش نمایندگان محترم این قدر در تصویب این قانون عجیب تعجیل نمیکردند و به جای تصویب وام مسکن 70 میلیونی ـ که در شهرهای امروز قیمت یک متر مسکن هم نیست ـ آن هم برای فرزند سوم، برای همه فرزندان ایران این قوانین را تصویب میکردند:
1ـ حق برخورداری از امنیت غذایی و بهداشتی، فارغ از اینکه والدینشان ثروتمند باشند یا فقیر.
2ـ حق برخورداری از تحصیل رایگان هم در مدرسه و هم در دانشگاه.
3ـ حق برخورداری از اشتغال متناسب با تخصص به طوری که هیچ فرزند جویای کاری بیکار نباشد.
4 ـ حق دریافت دستمزد متناسب با حداقل هزینه یک زندگی سالم و بیدغدغه.
5 ـ حق بهرهمندی از خدمات بهداشتی و درمانی کامل و کم هزینه.
6ـ حق زیستن در فضایی سالم و شهرهایی که گنبد خاکستری سرب و گوگرد بر سرش نیست.
7 ـ حق زندگی با رفاه و منزلت اجتماعی و فراهم بودن همه زمینهها برای شکوفایی استعدادهای درونی فرزندان این دیار.
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/246160/