بزرگنمايي:
پیام سپاهان- سعید شفیعیون اظهار کرد: اگر چه گاهی موسیقی
میتواند بهصورت غیرمستقیم از ادبیات الهام بگیرد اما در این مقال، منظور
از موسیقی، همان موسیقی باکلام است که شعر در آن تجلی پیدا میکند.
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان ادامه داد:
ادبیات ایران، منشأ تمام تفکرات و ماهیت وجودی ایرانیان است و بهعنوان یک
آبشخور فرهنگی و فکری، میتواند بر انواع موسیقی مؤثر باشد.
وی خاطرنشان کرد: میدانیم که در موسیقی با صوت، نغمات و فضایی انتزاعی
روبرو هستیم که نمیتوان آن را دید و لمس کرد، بنابراین شعر میتواند به
کمک موسیقی بیاید تا این دنیای انتزاعی را عینیتر و احساس پنهان آن را
آشکارتر کند.
شفیعیون با اشاره به نقش ادبیات در کمال بخشی به موسیقی گفت: حاصل ترکیب
دو هنر متعالی باید یک اثر متعالی باشد و بخش اعظمی از موسیقی که در هر
ملتی بهعنوان موسیقی اصیل و رسمی ایجاد میشود نیز درواقع موسیقیِ پیوند
خورده با ادبیات و فرهنگ آن سرزمین است. ادبیات هر قوم و ملتی، رنگهای
مختلفی دارد و ما نیز در موسیقیمان، ژانر و گونههای مختلفی داریم که در
شعر متجلی میشوند.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: آهنگهای جدیدی که بنا بر نیاز قشر بیرونی و
در دسترس اجتماع تولید میشود باید شعرهای بهروزتری داشته باشد که عموماً
در ساحت ترانه ظهور پیدا میکند. متأسفانه شتاب جهان امروز باعث شده که
افراد، به دنبال دمدستیترین خوراک برای جسم و روحشان باشند و موسیقی نیز
از این شتاب بیامان نمانده؛ به همین دلیل شاهد ساخت آهنگهایی هستیم که با
تدبر و تفکر ساخته نشدهاند.
شفیعیون، این تغییر و تحول را موجب کمرنگ شدن آواز ایرانی که با شعر
پیوستگی عمیقی داشت دانست و گفت: به اعتبار اینکه ادبیات، کلام و مایه فکری
موسیقی و آواز است، شرایط فعالیت در این عرصه خاصتر میشود و کسانی که به
دنیای آواز وارد میشوند و در آن فعالیت میکنند باید اهل تأمل و تفکر
باشند تا در این حوزه بتوانند کارهای دقیق و عمیقی انجام دهند. بر اثر همین
فیلترهاست که میبینیم زمانی اساتیدی در این مرزوبوم فعالیت میکردند که
تمام ادبیات را یا بهطور مستقیم آموخته و یا به فراخور پیوستگی فرهنگی که
آن زمان در کشور وجود داشت ادبیات را دریافته بودند.
عضو هیئتعلمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه
یکی از مشکلات امروز ایجاد گسستگی فرهنگی در شاخههای مختلف هنری است، خاطر
نشان کرد: امروز نقاش از سینماگر، سینماگر از نقاش، موسیقیدان از شاعر و
شاعر از موسیقیدان جدا شدهاند و باوجود اینکه همه این هنرمندان در یک
عالم گام برمیدارند، با هم قرابتی ندارند. حالآنکه در گذشته بهویژه در
جامعه موسیقی، پیوستگی فرهنگی زیادی را شاهد بودیم و برای مثال نواب صفا،
کنار بنان و تجویدی یک بافت فرهنگی را تشکیل میدادند و تمام تلاش خود را
برای ارائه یک اثر منسجم و متعالی به کار میبستند.
وی ادامه داد: فردگرایی حاکم بر جامعه، باعث شده که امروزه هرکس نه در
کنار بلکه در رقابت با دیگری قرار بگیرد و سعی کند سریعاً به حرف و کار
نویی برسد تا از دیگران متمایز شود. به همین دلیل در این آثار پختگی،
انسجام و عمق لازم دیده نمیشود.
شفیعیون تصریح کرد: کارهای درجهیک امروز، تکرار چندینباره یکی از
غزلهای حافظ یا مولوی و سعدی است. نوازنده، آهنگساز و خواننده دعوی تازه
گویی دارند اما چون مستقیماً با مواد ادبیات درگیر نیستند، سمت ابزار و
موادی میروند که در نزدیکی آنها وجود دارد. به همین جهت میبینیم شعری
مثل «با من صنما دل یکدله کن» که بسیار شنیدهشده، مجدداً با آهنگی نو به
بازار عرضه میشود.
وی افزود: ناآگاهی نسبت به ذخایر ادبی موجود، باعث شده نتوانیم آنطور
که شایسته است به ادبیات در موسیقی تجلی ببخشیم و شاهد باشیم که باوجود ثبت
تعداد زیادی شاعر با سبک و ژانر و آثار مختلف در طی این 1000سال، هیچ خبری
از آنها در آثار موسیقایی ما نیست.
عضو هیئتعلمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان تأکید کرد:
کنکاش محدود در گزینش شعر برای استفاده در موسیقی، باعث شده که موسیقی ما
به ایستایی و یکنواختی دچار شود.
شفیعیون، مراجعه طبیعی و صادقانه به ادبیات را راه چاره دانست و گفت:
اینکه نگاه کنیم کدام شاعر در بورس است و برای ساخت آهنگ سراغ او برویم
رفتاری صادقانه نیست و هیچ اثری بدون وجود صدق هنری، ماندگار نخواهد شد.
وی در ادامه، ملزومات صدق هنری را چنین بیان کرد: در گام اول دغدغه
هنرمند باید برآورده کردن نیازها و التهابات روحی خود در مواجهه با خویشتن
خویش و جامعه باشد و سپس به فکر این بیفتد که چگونه میتواند تخصص لازم را
برای رفع آن نیاز کسب کند.
این مدرس دانشگاه یادآور شد: متأسفانه امروزه هنرمندان موسیقی ما فقط به
این فکر میکنند که عامه از آنها چه میخواهند و آن حرکتی که باید از
درون و روح هنرمند نشئت بگیرد، از بیرون آغاز میشود. به همین دلیل اغلب
آثار، خالی از روح اصیل و اندیشه یک صاحب درد است.
شفیعیون خاطر نشان کرد: امروزه حتی خیلی از کسانی که روزی صاحبنام
بودند و کارهای جدی میکردند، به اقتضای مسائل مالی و صرفاً حضور در عرصه،
به سمتی سوق پیدا کردهاند که شاید خودشان هم خیلی راضی نباشند.
وی افزود: شتاب جهان امروز و دعوی نفوذ بر همهچیز، باعث شده تا اشخاص
برای مطرح شدن و نامی ماندن، مراحل سلوک طبیعی را در کارهای سطحی خلاصه
کنند. طریق استادی و شاگردی و طی صحیح مدارج، تا حد زیادی منسوخ شده و فقط
کافی است که هنرمند کمی با فضای مجازی و ترفندهای آن آشنا باشد! حالآنکه
در وادی هنر، هنرمند باید همواره از خود بپرسد که کارش تا چه حد از محتوای
طبیعی، اصیل و صادقانه برخوردار است.