بزرگنمايي:
پیام سپاهان- وجیهه کریمی هسنیجه، تجربه کارگردانی و بازیگری تئاترهایی چون «سوگ
سیاوش»، «یه شهر پر قصه»، «باکره ساکت»، «بوی سیب»، «اتصال نخلی از نخل»،
«از نیم راه عشق»، «راز نیاز شاپرک»، «خرقه»، «ضحاک ماردوش» و ... را دارد و
«شاهباز سدره نشین» او، اشارهای به مناظرهای بین حافظ و تیمور است. در
این اثر عارفانه عاشقانه، موضوع عشق پروردگار به انسان و انسان به پروردگار
مطرح میشود و مناظرهای بین عشق و عقل رخ میدهد. گفت و گوی ایسنا را با
وجیهه کریمی هسنیجه، کارگردان تئاتر «شاهباز سدره نشین» درباره این اثر
میخوانید:
شاهباز سدره نشین چه سالی نوشته شد؟
پدر، حدود سی سال پیش، سال 1367 این اثر را نوشتند و همان سال هم در
سالن توحید خانه دانشگاه هنر پردیس اصفهان آن را روی صحنه بردند. «شاهباز
سدره نشین» یکی از بینظیرترین و ماندگارترین آثار استاد کریمی هسنیجه
محسوب میشود که تحلیلی بر آثار خواجه شمسالدین حافظ شیرازی است.
مهمترین ویژگی این متن را در چه میدانید؟ در انتخاب آن، چقدر خود متن اهمیت داشته و چقدر شخص زندهیاد کریمی؟
این متن مسجع و منظوم نگاشته شده و پر از شعر موسیقی است. البته این
ویژگی منحصربهفرد اکثر آثار استاد ابراهیم کریمی است. مضمون این نمایشنامه
در انتخاب متن مؤثر بود. اگر بخواهیم این متن را در سه کلیدواژه خلاصه
کنیم آن چیزی جز عشق، عاشق و معشوق نیست. برای مثال به یکی دو دیالوگ اشاره
میکنم: «او که مرا بهصورت خویش آفرید، رسوایی در عشقش به نگاهی از وجهش
نمیارزد؟» و یا «چگونه میتوان دست از او برداشت، آیینهی دل را از زنگار
گناه نپرداخت؟ چگونه میتوان او را از یاد برد و از دل زدود و از میان
برداشت؟ چگونه میتوان یکلحظه و یک ساعت دل از او بُرید، زیرا که اوست
یار؟» و یا «ای سلطان، ای جلوهگر در هر شاخ و برگ و گل و بُستان و لاله و
ریحان. من همه عطش نیستم، صندوق سینهام از تشنگی تهی است. خواب میخواهم،
از بیخوابی تهی است. روز میخواهم، از شب تهی است.»
فکر میکنید اگر نویسنده امروز این متن را مینوشت، کدام بخش را کم و یا چه چیزی به متن اضافه میکرد؟
این سؤال برایم جالب بود، چون بارها در حین خواندن و جلسات تمرین نمایش
به آن فکر کردم. به گمانم استاد کریمی حق مطلب را ادا کردهاند و امروز هم
اگر این اثر را مینوشتند به همین شکل بود.
برای اجرا چقدر به متن اصلی وفادار بودید؟ چرا؟
تجربه بنده و کسانی که متون پدر را کار کردهاند ثابت کرده که کلمات
ایشان مثل قطعات یک پازل است و اگر یک نقطه و یا علامت مکث اضافه و یا حذف
شود، پازل درست نمیشود، چه برسد به هر تغییر دیگری. همهچیز درست
انتخابشده و سر جایش قرارگرفته است به همین دلیل به آن وفادار بودهام.
تفاوت مهم اجرای شما با اجرای زندهیاد کریمی در چیست؟
به خاطر ندارم سال 1367 این تئاتر چگونه کار شد چون آن زمان بسیار کوچک
بودم اما قطعاً متفاوت است. شاید توانسته باشم کاری کنم که ردپایی از آنچه
باید و استاد کریمی میخواستند در کارم احساس شود. منظورم ابتدا، حسی است
که باید در کل کار حکمفرما شود و دوم، تکنیک تقطیع که ایشان در شیوه
اجرایی مبدع آن هستند. از این شیوه تا حدودی استفاده کردهام و باید بگویم
که ریشه در فلسفه اسلامی دارد.
چرا تالار حافظ تهران را برای این اجرا انتخاب کردید؟ این کار در اصفهان هم اجرا میشود؟
این تئاتر فضای مناسبی را میطلبید. صحنه نمایش، گرد طراحیشده و برای
آن سالنی که تماشاگر بتواند سه سویه به نظاره بنشیند بسیار مناسب بود. اسم
سالن هم بیتأثیر نبود؛ کار در مورد حافظ است و چه خوب است که در تالار
حافظ اجرا شود. انشاءالله در اصفهان و شیراز نیز آن را روی صحنه میبریم.
جای متون نمایشی که به فرهنگ، تاریخ و میراث ایران اشاره دارد
را در میان متون موجود، خالی حس میکنید؟ برای تهیه این متون و همچنین
اجرای آن برنامه خاصی دارید؟
متأسفانه متون خوب و قوی در این زمینه یا کمیاب است و یا خیلی کم
استفاده میشود. یکی از مهمترین دغدغههای من به چاپ رساندن آثار استاد
کریمی است بلکه در دسترس علاقهمندان قرار بگیرد. با خواندن یکی از این
آثار ادبیات، شعر، درام و... همه را یکجا دریافت خواهند کرد.
برنامهای برای اجرای دیگر متون زندهیاد کریمی هم دارید؟
بله. قطعاً عمری باشد و شرایط کار کردن فراهم، بهغیراز آثار ایشان، متون دیگری را کار نخواهم کرد.
اجرای شما، مخاطب را به چه چیزی دعوت میکند؟
به عشق! و «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما»